شاید برای شما هم پیش آمده باشد که عکس هایی را دیدید و در آنها دایره های نورانی ، مات و رنگارنگ زیبا ( بوکه ) در پیش زمینه یا پس زمینه عکس توجه شما را جلب کرده است. و علاقمند شدید تا بدانید این افکت چگونه بوجود آمده است؟
یا چطور می توانید خودتان چنین عکسی بگیرید؟
اولین چیزی که به ذهن شما در آن لحظه رسیده شاید ” فتوشاپ ” ( پست پروسسور و ویرایش عکس ) باشد.
اما جالب است بدانید علاوه بر روش ویرایش می توان در هنگام عکاسی بوسیله خود دوربین نیز این افکت زیبا را ایجاد کرد.
در ادامه با من باشید تا نکاتی برای ایجاد بهتر این افکت را بیاموزیم.
تعریفی کوتاه از بوکه:
بوکه افکتی مات یا شکل هنری و زیباشناسانه برای عکاسی است که در نواحی خارج از فوکوس تصویر ایجاد میشود.
این افکت معمولا بصورت دایره های نورانی زیبا در پس زمینه یا پیش زمینه عکس ظاهر می شوند.
گرچه با ترفندهایی می توان این نقاط نورانی را به شکل های دلخواه از قبیل ستاره ، قلب و … تغییر داد.
روش های زیادی وجود دارد که می توانید بوکه را در تصاویر خود بگنجانید:
ناخواسته ،
یا استفاده از آن برای بهبود عکس های خود،
و یا با افزودن برخی از نورها به عکس های خود.
با این حساب ، بیایید به چند نکته برای تولید بوکه در تصاویر خود نگاهی بیندازیم و ببینیم که چگونه می توانید این ویژگی زیبا و مبهم را در ترکیبات خود بگنجانید!
ایجاد بوکه
این افکت، در واقع نوری است که در پس زمینه (یا پیش زمینه ) تصویر شما یافت می شود.
این نوری است که دوربین شما به عنوان اشکال تار و نرم و خارج از فوکوس رندر می کند.
بوکه در همه اشکال ، اندازه ها ، رنگ ها ، و حتی سطح تاری وجود دارد!
با این حال ، به طور کلی ، بهترین بوکه – نوعی که بیشتر عکاسان به دنبال ایجاد تصاویر خود هستند – بوکه های نرم تر و تارتر هستند. بوکه نرم تر به نظر می رسد در پس زمینه بسیار جذاب تر به نظر می رسد ، و معمولاً بیشتر از بوکه های قوی تر و خشن مورد استقبال قرار می گیرد.
البته ، این همه به افکتی که شما می خواهید در عکستان ثبت کنید بستگی دارد.
اکنون ، به سؤال اصلی بپردازیم – چگونه بوکه را در تصاویر خود بگنجانیم؟
در حالی که مطمئناً به طور تصادفی می توانید این افکت را ثبت کنید ، دانستن نحوه تولید بوکه بدان معنی است که می توانید هر زمان که فرصتی دیدید آن را در عکس های خود بگنجانید!
در اینجا به چند نکته برای ایجاد بوکه زیبا می پردازیم!
یک نقطه کانونی را انتخاب کنید
در بیشتر موارد ، شما نمی خواهید بوکه را به عنوان اصلی ترین نکته مورد علاقه در تصویر خود نشان دهید ، اما در عوض می خواهید آن را به عنوان یک عنصر پس زمینه یا پیش زمینه در ترکیب خود استفاده کنید. این بدان معناست که در بیشتر موارد ، اصول استاندارد ترکیب بندی خوب هنوز هم به کار می رود – پس به دنبال ایجاد تصویری با یک نقطه کانونی قوی ، و سپس کار برای ادغام بوکه به عنوان یک عنصر پشتیبان باشید.
البته استثنائاتی نیز در این مورد وجود دارد. در بعضی از عکس های هنری می توانید با اجازه دادن بوکه به مرکزیت صحنه و نمایش آن به عنوان اصلی ترین نکته مورد علاقه در تصاویر خود ، تصاویری ایجاد کنید که ظاهری سرگرم کننده و کمی انتزاعی تقریباً نقاشانه داشته باشد!
اگرچه ، به طور کلی ، می خواهید با آن به عنوان یک عنصر پشتیبان رفتار کنید.
به دنبال منابع نور باشید
در مرحله بعد ، برای گرفتن بوکه ، به یک منبع نوری در پس زمینه نیاز خواهید داشت – حداقل ، چیزی که نور را منعکس کند.
به خاطر داشته باشید که بهترین حالت منابع نوری کوچک است.
بنابراین عکس گرفتن مستقیم در آفتاب ظهر به شما افکت بوکه نمی دهد ، اما فیلتر کردن خورشید از لابلای یا روی برگ های درخت ها و گیاهان می تواند. این نکته را هم به خاطر داشته باشید که می توانید بوکه را از منابع نوری مختلف زیادی تولید کنید. چراغ های کریسمس ، چراغ های خیابانی و چراغ های اتومبیل همه گزینه های خوبی هستند.
حتی قطرات آب درخشان ، هنگام بازتاب نور گرم خورشید می تواند باعث بوکه های شگفت انگیزی شود.
لنزهای خود را در نظر بگیرید
در حالی که برای ثبت این افکت لزوما به لنز خاصی احتیاج ندارید ، لنزهای خاصی بوکه بهتری را نسبت به بقیه ایجاد می کنند. در حالی که اکثر ما به دلیل گران بودن تجهیزات و تجملات عکاسی قدرت خریدن یک لنز جدید را نداریم ، اگر در گرفتن بوکه های عالی جدی هستید ، برای آنچه که ثبت بوکه را آسان تر می کند ، باید سرمایه گذاری روی خرید لنز را در نظر بگیرید. آنچه شما به دنبال آن هستید ، لنزهایی است که حداکثر دیافراگم بسیار گسترده ای مانند f / 1.2 یا f / 1.4 دارند. لنزهای فیکس یا پرایم گزینه بسیار عالی ای هستند – از آنجا که سریع هستند ، به طور معمول دیافراگم حداکثر گسترده دارند – و معمولاً مقرون به صرفه تر هستند.
دیافراگم خود را تنظیم کنید
اغلب ، شما می خواهید دوربین خود را بر روی حالت اولویت دیافراگم تنظیم کنید تا تنظیم دیافراگم را آسان تر کنید و بتوانید نتایج مورد نظر خود را بدست آورید. با تنظیم دیافراگم لنز خود روی بیشترین مقداری که می تواند باز باشد ( مثل f/1.2 یا f/1.4 تا حتی f/3.5 ، به عمق میدان بسیار کم خواهید رسید بطوری که سوژه شما را به سمت فوکوس کامل می کشاند ، در حالی که به آرامی پیش زمینه (یا پیش زمینه) را تار می کند. هرچه دریچه دیافراگم بازتر باشد ( عدد آن کمتر باشد ) باشد ، تاری بیشتری در پس زمینه ظاهر می شود و شانس گرفتن عکس پس زمینه یا پیش زمینه بوکه زیباتر را افزایش می دهد.
کمی فضا بگذارید
برای به حداکثر رساندن بوکه در تصاویر خود ، حتما فاصله کافی بین سوژه و پس زمینه ( یا پیش زمینه ) و منبع نوری که برای این افکت از آن استفاده می کنید ، قرار دهید. به طور کلی ، مهم است که سوژه های خود را در جایی قرار دهید که فضای زیادی در پشت آنها ( یا جلوی آنها تا دوربین ) وجود داشته باشد تا دوربین بتواند نور را به عنوان شکل های خارج از فوکوس ( بصورت بوکه ) ارائه دهد.
از فاصله کانونی بیشتری استفاده کنید
از آنجا که فاصله بین دوربین و سوژه یکسان باقی میماند، افزایش فاصله کانونی عمق میدان را کاهش می دهد و شانس ایجاد بوکه زیباتر افزایش می یابد. بنابراین اگر شما یک لنز زوم دارید بهتر است تا حداکثر فاصله کانونی آن زوم کنید. این کار باعث میشود سوژه از پس زمینه جدا شود. همچنین استفاده از فاصله کانونی کمتر عمق میدان را افزایش داده که مناسب برای عکاسی از منظره و معماری است. مثلا با لنز 70-200 میلیمتر، عکاسی با فاصله 200 میلمیتری باعث میشود که سوژه از پس زمینه جدا شود و بوکه زیباتری داشته باشید.
پیش زمینه را هم بوکه کنید!
در حالی که بوکه معمولا در پس زمینه استفاده می شود، می توانید به دنبال ایجاد پیش زمینه بوکه نیز باشید!
پیش زمینه و پس زمینه بوکه به شکلی مشابه کار می کنند.
در این صورت – اگر روی موضوع فوکوس کنید و از دیافراگم باز برای بیرون کشیدن زمینه یا پیش زمینه استفاده کنید ، می توانید مناطق خارج از فوکوس نور را به عنوان بوکه ارائه دهید. برای پیش زمینه ، به دنبال عناصر منعکس کننده نور باشید. گلهای شفاف یا ساقه چمن یا فیلتر سبک از طریق برخی برگهای افتاده ، همگی می توانند فرصتهای خوبی برای پیش زمینه بوکه ایجاد کنند.
جمع بندی
با وجود اینکه در ابتدا گنجاندن افکت بوکه در تصاویر شما می تواند کمی چالش برانگیز باشد ، با کمی تمرین ، شناسایی فرصت ها به مراتب آسان تر می شود. با رویکرد صحیح ، به زودی در ایجاد تصاویر بوکه کامل با سبک و استعدادی غیرقابل توصیف ، مهارت خواهید یافت!
موارد تاثیرگذار در ایجاد بوکه بهتر که در این مقاله معرفی شدند عبارت اند از:
یک نقطه کانونی را انتخاب کنید.
به دنبال منابع نور باشید.
لنزهای خود را در نظر بگیرید.
دیافراگم خود را تنظیم کنید.
کمی فضا بگذارید.
از فاصله کانونی بیشتری استفاده کنید.
پیش زمینه را هم بوکه کنید!.
منبع:
این مطلب از مقاله “Tips for Generating Beautiful Bokeh” نوشته Christina Harman
تئوری رنگ ها و کاربرد آن در عکاسی لنداسکیپ – قسمت دوم
در تئوری رنگ ها و کاربرد آن در عکاسی لنداسکیپ – قسمت دوم مطالب تکمیلی تر از جمله مفهوم طبیعت و چگونگی کارکرد تئوری رنگ ها در عکاسی چشم انداز یا منظره را ارائه خواهم کرد.
در مواقعی که در ترکیب فقط از دو رنگ استفاده می شود نکته قابل توجه این است که ترکیب های زیادی از دو رنگ وجود دارند که به خوبی با هم ترکیب می شوند و هارمونی خوبی هم بوجود می آورند ولی الزاما از هیچ رابطه ریاضی ای هم پیروی نمی کند! به عنوان مثال، ترکیب رنگهای صورتی و آبی یک ترکیب رنگی فوق العاده است، اما آنها مکمل یکدیگر نیستند و یا حتی در چرخ رنگی آنقدر به یکدیگر نزدیک هم نیستند که مشابه یا همسان باشند. در واقع اگر صحنه شما فقط از دو رنگ تشکیل شده باشد، هیچ راهنمایی برای تعیین اینکه آیا ترکیب آنها واقعا خوب جواب می دهد، وجود ندارد.
بهترین ابزار در این مورد فقط چشم شماست.
تئوری رنگ ها و کاربرد آن در عکاسی لنداسکیپ – قسمت دوم ( مفهوم طبیعت )
توجه داشته باشید که :
در این مرحله باید اظهار داشت که انطباق دقیق یا ایجاد هماهنگی رنگ در عکاسی منظره کاملا ضروری نیست.
پیدا کردن هماهنگی کامل رنگ در طبیعت به ندرت آسان و یا حتی امکان پذیر است.
طبیعت هرج و مرج است و رنگی که در آن پیدا می کنیم، به ما ارائه می شود، ما آن را ایجاد نمی کنیم! در موارد نادر ممکن است ترکیبی کاملا متعادل از رنگ در طبیعت پیدا کنیم که متناسب با هماهنگی رنگ ذکر شده در بالا باشد. گاهی وقت ها ما می توانیم میزان هماهنگی و هارمونی رنگها را در کادر و صحنه ای که می خواهیم از آن عکس بگیریم مشخص کنیم. با تصمیم اینکه آیا در ترکیب بندی عکس منظره مان، آسمانی رنگارنگ داشته باشیم یا آسمانی ساده و آبی با ابرهای سفید؟!
یا این که گلها یا سوژه های طبیعی رنگی خاصی در کادرم باشند یا خیر؟
خب، چه کار باید بکنیم؟
این مساله با برنامه ریزی و کسب اطلاعات هواشناسی، بررسی جهت حرکت بادها و ابرها، همچنین منتظر ماندن برای بوجود آمدن شرایط لازم، و یا تغییر لنز ، فاصله یا زاویه ها در خیلی وقتها امکان پذیر است.
بعضی وقتها هم بدلیل نداشتن زمان و امکانات کافی یا شرایط نامساعد جوی خیر!
البته این را هم باید بدانیم که در بیشتر مواقع در مراحل ویرایش این امکانات در اختیار ما است تا بتوانیم رنگهایی که بخوبی با هم ترکیب می شوند را برجسته تر کنیم و توجه بیننده را نسبت به سایر رنگها که تعادل و هارمونی را برهم می زنند، کم کنیم.
با این که ، پایبندی شدید به هماهنگی ترکیب رنگ در صحنه های چشم انداز به طور کامل ضروری نیست، اما مطمئنا به درک بهتر تئوری رنگ ها ، جلوگیری از حواس پرتی های رنگی برای پالت رنگ عکس و یا اصلاح رنگ ها به منظور ایجاد پالت رنگ هماهنگ تر تصویر کمک می کند.
توجه داشته باشید که در ژانر و سبک عکاسی طبیعت، هنگام اصلاح و تغییر رنگها در مرحله ویرایش، حفظ اصالت رنگهای طبیعی و باورپذیر خیلی مهم است – “مفهوم طبیعت ” – این جزئیات بعدا مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
مدیریت روشنایی ( Brightness ) و اشباع ( Saturation) رنگ :
یک رنگ تنها می تواند به دو روش مختلف متفاوت باشد: روشنایی ( Brightness ) و اشباع ( Saturation).
مقادیر مختلف روشنایی و اشباع، نسخه ای از یک رنگ که بین سیاه و سفید وجود دارد را ایجاد می کند.
با نگاهی به نسخه سه بعدی چرخ رنگ که در زیر نشان داده شده است، ما می بینیم که مقطع بالایی نشان دهنده تغییرات در اشباع است، بطوری که وسط دایره به طور کامل سفید است و در آن هیچ اشباع رنگی وجود ندارد. در هر نقطه ای از بالای صفحه اگر شروع به حذف روشنایی کنید، حرکت بر روی محور Y به سمت پایین، رنگ تیره تر می شود و در نهایت سیاه می شود.
تئوری رنگ ها و کاربرد آن در عکاسی لنداسکیپ – قسمت دوم
تاثیر روشنایی و اشباع در رنگ!
تصویر زیر یک مجموعه رنگ معمولی را در فتوشاپ نشان می دهد که یک نمونه رنگ از چرخ رنگ سه بعدی برای هر رنگ خاص را نشان می دهد. حرکت به چپ و راست نشان دهنده تغییر در اشباع است، در حالی که حرکت به بالا و پایین، نشان دهنده تغییر روشنایی است. ترکیبی از این تغییرات در یک رنگ ، چیزی است که یک ترکیب تک رنگ یا مونوکروم را ایجاد می کند – طیف های مختلف یک رنگ را تولید می کند – ، همانطور که قبلا شرح داده شده است.
با توجه به وجود و اهمیت رنگ در عکاسی منظره ، به ویژه در هنگام ویرایش ، خیلی مهم است بدانید کجا می توانید کنترل کنید که یک رنگ چگونه نمایش داده شود.
رنگ با روشنایی کامل در سطوح مختلف اشباع ، حس با روح بودن و رنگ و نور را القا می کند، در حالی که با کاهش اشباع و روشنایی رنگی تاریک و در نهایت با کاهش بیشتر اشباع حس “چرک تاب” یا کدری و “غبار آلودگی” بوجود می آید.
در شکل بالا این حالت را در قسمت چپ و پایین پنجره رنگ فتوشاپ برای رنگ پرتقالی می بینید.
هر رنگ مکانی دارد و قابلیت تشخیص و رمزگشایی اینکه یک رنگ حاص چه میزان روشنایی و درخشندگی یا چه میزان تاریکی و کدری داشته باشد کمی سخت است اما با تمرین زیاد و تقویت دید بصری امکان پذیر می باشد.
میزان معقول روشنایی و اشباع رنگ چقدر باشد؟
افراد کم تجربه و مبتدی در زمینه کار با رنگها ، فکر می کنند که رنگ با روشنایی و اشباع بیشتر، بهترین انتخاب است. اما زمانی که این اتفاق می افتد ، به دلیل وجود تعداد رنگ های زیاد، عکس شلوغ می شود و معمولا هارمونی خوبی بدست نمی آید. در نتیجه بیننده عکس را بعنوان عکسی که پردازش و ویرایش اغراق آمیز دارد علامت گذاری می کند.
من رویکردی ملایم تر و با سلیقه تر را که نتیجه بهتری می دهد، پیدا کردم.
که آن روش محدوده های خاصی از رنگ را معمولا در اطراف هایلایت ها در صحنه هدف قرار می دهد.
به طور کلی هر چیزی که نور مستقیم دریافت می کند ( Brightness بیشتری دارد )، مشخصا روشن تر است و می تواند اشباع ( Saturation) بیشتری را نیز داشته باشد. آب های خروشان رنگی، گیاهان و گلهای رنگی، ابرهای روشن، رنگ های طلایی در اطراف خورشید و … نمونه های خوبی از سوژه های صحنه های لنداسکیپ یا چشم انداز – منظره – هستند که به خوبی روشنایی و اشباع را دریافت می کنند.
شما هر کدام از رنگهای عکس های منظره ای را که بعنوان مثال در این مقاله ( چه قسمت اول و چه همین قسمت ) آمده اند را در نظر بگیرید می بینید که اشباع اغراق آمیز ندارند.
تئوری رنگ ها و کاربرد آن در عکاسی لنداسکیپ – قسمت دوم
فوت کوزه گری کاربرد تئوری رنگ در عکاسی منظره یا عکاسی لنداسکیپ چیست؟
اشباع با روش دقیق و محاسبه شده ای برای رنگ های خاصی بکار برده می شود که به ترکیب بندی و هماهنگی رنگ کمک کرده ، در نهایت باعث نمایش یک تصویر بسیار رنگارنگ و پر طراوت می شود. تکنیکی که اغلب در مورد اشباع استفاده می شود، اشباع زیاد رنگ همه محدوده های کل سوژه های داخل کادر عکس منظره نیست، بلکه اشباع رنگ بصورت موردی، در مناطق خاصی از یک هدف یا سوژه های بخصوصی افزایش داده می شود.
معمولا در محدوده های جزیی ای از سوژه ها که در معرض نور قرار دارند و در جهت مطابق نور.
مثال اول:
به عنوان مثال در عکس منظره زیر ، بعضی از قسمت های ابرها و کوه ها که نور مستقیم طلوع خورشید را دریافت می کنند، به نسبت بقیه محدوده کلی ابرها و کوهها در کل تصویر که یک تن مشابه از روشنایی و اشباع را دریافت می کنند، بیشتر مورد توجه هستند. در نتیجه این باعث می شود تصور شود همه چیز دارای اشباع لازم است ، اما نه بیش از حد.
همچنین عمق و بعد سوژه ها را نیز افزایش می دهد.
تئوری رنگ ها و کاربرد آن در عکاسی لنداسکیپ – قسمت دوم
مثال دوم:
بعنوان مثال دوم در عکس منظره زیر توجه داشته باشید که ناحیه های سبز به طور کلی تیره تر و کمتر اشباع شده اند.
بجز نقاط خاصی که بدلیل تابش و وجود نور می باشد، به جای منفجر کردن همه شاخ و برگ های سبز با روشنایی و اشباع زیاد.
در اینجا هم عمق و بعد بیشتر شده و همچنین از پخش نور در صحنه به طور کلی استفاده گردیده.
میزان مناسب اشباع و روشنایی چقدر باشد؟
هنگام انجام تغییرات روشنایی و اشباع رنگها همیشه به نمودار هیستوگرام نگاه کنید تا مطمئن شوید که یک کانال رنگی خاص را خراب نکنید! ( بیش از حد اوور اکسپوز نشود – در نمودار هیستوگرام از سمت راست نمودار خارج نشود – و همچنین بیش از حد آندر اکسپوز نشود – در نمودار هیستوگرام از سمت چپ نمودار خارج نشود). من گاهی اوقات اجازه می دهم تا در محدوه های کوچک و مشخصی از یک رنگ کمی اغراق شود، اما اغراق در محدوده های زیاد و بزرگی از یک رنگ اصلا ایده خوبی نیست.
افزایش اشباع و روشنایی موضعی معقول در عکس لنداسکیپ چه بازخوردی دارد؟
هنگامی که با تئوری رنگ ها ، هارمونی رنگ و روشنایی و اشباع رنگ در صحنه عکس منظره خود کار می کنید، می خواهید توجه بیشتری به رنگ غالب داشته باشید. این رنگها همان رنگهای اصلی تشکیل دهنده هارمونی و هماهنگی رنگها خواهند بود و معمولا رنگ سوژه های اصلی در عکس هستند. افزایش روشنایی و اشباع موضعی سوژه ها / رنگ ها در جاهایی که شما می خواهید در عکس منظره، نگاه بیننده را بسمت خود جلب کنند ، خیلی خوب جواب می دهد.
مثال سوم:
به عنوان مثال، در عکس زیر رنگ گیاه کاکتوس کولا و گلهای زرد باعث ایجاد ترکیب رنگ مشابه یا همسان – رنگ زرد تا رنگ نارنجی قرمز – شده اند. در این عکس علف های سبز و کمی آسمان آبی رنگ نیز وجود دارند. اما این رنگ ها که جزو ترکیب رنگ مشابه یا همسان نیستند، از عمد تاریک تر و کمتر اشباع شده اند. اشباع و روشنایی واقعی کاملا به دقت و با احتیاط در ناحیه هایی که نور بیشتری دریافت می کنند بکار برده می شوند و برای ایجاد عمق و بعد این عناصر جزئی استفاده می گردند.
تئوری رنگ ها و کاربرد آن در عکاسی لنداسکیپ – قسمت دوم
نکاتی برای تصحیح هر یک از رنگها در طیف آن در عکاسی منظره:
رنگ زرد،
این رنگ معمولا در طبیعت بسیار پر جنب و جوش است و معمولا به شکل نور وجود دارد.
مانند قسمت های روشن تر آسمان در اطراف خورشید، و یا در جایی که نور مستقیم به اشیاء می تابد، و همچنین در انواع خاصی از گلها. زرد با گرما و آفتاب عجین است. زمانی که این رنگ به همراه نارنجی استفاده شود حس گرما و سرگرمیهای تابستانی را ایجاد میکند. زرد معمولا یک رنگ تاثیرگزار و قوی است که به هرکجا می تابد روشنایی و اشباع آن را نمایان می کند. من معمولا ترجیح می دهم رنگ زرد در آسمان را کمی به پرتقالی تغییر دهم.
رنگ نارنجی،
مشابه رنگ زرد در طبیعت اغلب در آسمان و در گلها وجود دارد.
نارنجی نشانگر گرما است. همچنین معمولا مربوط به عناصر و سوژه های روشن در صحنه است و در نتیجه روشنایی و اشباع بیشتری ایجاد می کند. من معمولا اجازه نمی دهم روشنایی و اشباع رنگهای دامنه نارنجی کاهش پیدا کند و در نتیجه بیش از حد تاریک و بی روح و تبدیل به قهوه ای شوند. این مساله بویژه در رنگ آسمان بسیار مهم است و من به هر قیمتی جلوی آن را می گیرم!
در ضمن این فقط یک رنگ دلپذیر و مطلوب برای دیدن در آسمان نیست!
رنگ قرمز.
این رنگ به نظر می رسد به عنوان اشباع ترین رنگ در سنسورهای دوربین ظاهر می شود و بنابراین براحتی اغراق می شود. باید مراقب این موضوع باشید. وقتی رنگ قرمز در آسمان وجود دارد من معمولا بصورت موردی و انتخابی در بعضی از نقاط اشباع آن را افزایش می دهم ، همانطور که در مثالهای بالا توضیح دادم. وقتی قرمز در گلها کمی اضافه تر اشباع شود خیلی قوی و اغراق شده به نظر می رسد. در افزایش اشباع آن بسیار دقت کنید. همچنین رنگ قرمز زمانی که خارج از محدوده ی کدری رنگ قهوه ای است اگر تیره تر باشد خیلی خوب به نظر می آید.
ارغوانی،
رنگ ارغوانی قویترین و قدرتمندترین طول موج یا فرکانس رنگی از انرژی الکترومغناطیس است.
این رنگ بهترین رنگ برای ایجاد تصور یک عکس رنگی تر است. من معمولا این اغراق را مشاهده می کنم و شخصا می خواهم از آن در تن های ضعیف تر ، تاریکتر و با اشباع کمتر استفاده کنم. این یک روش عالی برای هارمونی بیشتر یک آسمان آبی با ابرها و نور گرم / قرمز است، و همچنین یک رنگ عالی برای استفاده در صحنه های شب و منظره های گرگ و میش است. ارغوانی یکی از کمیابترین رنگها در طبیعت است و میتوان گفت جلوههای این رنگ به طور طبیعی کم تر از سایر رنگها میباشد. این طول موج فقط چند درجه عقب تر از اشعه ایکس و گاما است. با دانستن این مطلب شاید بتوان توجیه کرد که چرا رنگ ارغوانی تداعی کننده امور ماورالطبیعه و خارقالعاده یا نیروها و انرژیهای کیهانی میباشد.
لئوناردو داوینچی معتقد بود این رنگ میتواند قدرت تفکر انسان را تا ده برابر افزایش دهد.
آبی،
رنگ محبوب اکثر آدمهای دنیاست.
رنگی طبیعی، رنگ آب و آسمان ولی رنگی است که به ندرت در میوهها و سبزیجات و گیاهان دیده میشود.
رنگ آبی بیشترین تناقض و پیچیدگی در معنی را نسبت به سایر رنگها در خود دارد.
آبی یک رنگ حیله گر است که تسلط بر آن مخصوصا در آسمان آبی می تواند سخت باشد.
توجه داشته باشید تا از بعضی تغییرات رنگ آبی در آسمان آبی در عکس منظره ای که می خواهید بگیرید جلوگیری کنید. به عبارت دیگر ، اجازه بدید ترکیبهایی از فیروزه ای – آبی ، ارغوانی – آبی ایجاد شوند مگر اینکه در سمت ارغوانی ، بعضی از نورهای رنگارنگ وجود داشته باشند که بر حضور بیشتر رنگ ارغوانی در آبی تاثیر بگذارند – آسمان را بیش از حد ارغوانی کنند و با رنگ معمول آسمان تفاوت زیادی داشته باشد.
من برای ترکیب رنگ آبی آسمان آبی در هنگام طلوع یا غروب خورشید ( لبه های نور روز! ) بیشتر احتیاط می کنم.
رنگ آبی را در آب با دقت زیاد کنترل کنید.
رنگ آبی زمانی که روشنایی و اشباع آن زیاد باشد می تواند اغراق آمیز به نظر برسد.
اما من متوجه شدم که نیاز دارم در جایی قرار بگیرم که بتوانم آن را مدیریت کنم. افزودن رنگ آبی به آب در صورت عدم وجود رنگهای اضافی دیگر بخوبی عمل می کند اما در سطوح و تن های ضعیف.
فیروزه ای،
رنگی که در طبیعت به طور کلی به جز در آب های یخچال / برفهای در حال ذوب و یا در آب بعضی دریاها در نقاط خاص جهان ظاهر نمی شود. با این تفاسیر این یک رنگ فوق العاده زیباست و من همیشه دوست دارم در هر کجا آن را یافتم در عکس هایم باشد. اما من کاملا احتیاط می کنم که آنرا در آسمان باز استفاده نکنم زیرا این فراتر از شرایط “مفهوم طبیعت” است. (بعدا توضیح داده می شود.) .
سبز،
سبز رنگ جهانی طبیعت است. رنگی که در طبیعت فراوان است.
از گذشتههای دور تا به امروز سبز نماد رشد، تجدید حیات و تولدی دوباره، نشان حاصل خیزی و باروری بوده است. من می بینم که رنگ های سبز معمولا در هارمونی ها و ترکیبهای رنگی همسان و مشابه مانند صحنه های جنگل یا صحنه های آبشار که سبز را می توان با زرد، چمن و بلوز ترکیب کرد، بهترین هستند. من ترجیح می دهم یک رنگ سبز کمی مایل به آبی ( سبز آبی فام ) در صحنه جنگل داشته باشم و اگر کمی رنگ آبی به آن اضافه کنم بسیار خوب به نظر می رسد. به عنوان متضاد یک رنگ سبز-زرد.
سبز مایل به زرد کمی خسته کننده و کسالت آور به نظر می رسد.
در عوض رنگ سبز زرد را محدود کنید به هایلایت گلها و گیاهان سبز.
چیزی که من خیلی در آن محتاطانه عمل می کنم جلوگیری از وجود رنگ سبز در آسمان است.
این موضوع در آسمان باز در جایی که رنگهای گرم نور خورشید به سمت رنگ آبی تغییر می کنند اتفاق می افتند ( از ترکیب نورهای آبی و زرد ، سبز بوجود می آید ). برای اجتناب از این اتفاق می توانید رنگهای گرم نور خورشید را کمی نارنجی و رنگ آبی آسمان باز را کمی ارغوانی کنید.
تا اینجا با چکیده ای در مورد مبانی رنگ ها ، انواع مختلف ترکیب ها در تئوری رنگ ها بصورت تقریبا کامل و همچنین کاربرد آنها در عکاسی لنداسکیپ آشنا شدیم. اما نیاز است در ادامه، مطلب مهمی با عنوان “The Context of Nature” که در اینجا به فارسی ” مفهوم طبیعت ” ترجمه می کنم را توضیح دهم. لطفا تا پایان مقاله با من همراه باشید.
هنگامی که یک تصویر ثبت می شود، ما تصمیماتی را در مرحله پردازش برای تغییر رنگ ها در جهت ایجاد تعادل بهتر و رعایت ترکیب و هارمونی رنگ ها داریم. هنگامی که به پردازش رنگ صحنه چشم انداز نزدیک می شوید، چیزی که مهم است به یاد داشته باشید، یک سری شرایط است که من به آن «مفهوم طبیعت» می گویم.
مفهوم طبیعت دو نکته را به ما می گوید:
نکته اول:
اینکه رنگها در طبیعت بعنوان یک واقعیت به ما ارائه می شوند و دارای اصالت هستند.
و به علت ماهیت وجودی خود برای خودشان دارای هارمونی هستند. گروهی از رنگ های موجود در طبیعت زیبا هستند، صرف نظر از میزان طبعیت از قوانین ترکیب و هارمونی تئوری رنگها.
و اغلب پالت های رنگی الهام گرفته از طبیعت در جهان طراحی استفاده می شود.
نکته دوم:
نکته دوم این است که هر تغییری که در یک رنگ عکس طبیعت در مرحله ویرایش انجام می دهیم شروع به حذف واقعیت از صحنه می کند. و در حالی که در حوزه “هنر”، هر یک از این موارد قابل قبول است، “قوانین” ناگفته عکاسی چشم انداز ( لنداسکیپ یا منظره ) می توانند آن عکس را در محافل خاصی از ماهیت عکس ” چشم انداز ” خارج کنند. البته این مساله عمدتا بستگی به نظر بینندگان هم دارد که تا چد حدی ویرایش را تحمل کنند و قابل قبول بدانند. ما باید این مساله را بیاد داشته باشیم تا در هنگام کار با رنگها در مرحله ویرایش برای ایجاد ترکیبات رنگی هارمونیک تر تعیین کنیم چه موقع این تعییرات بیش از حد است.
گرچه این تا حد زیادی وابسته با ذائقه شخصی افراد است.
برای رعایت ” مفهوم طبیعت ” چه کنیم؟
باز هم می گویم که در محدوده هنر می توانید هر کاری را که می خواهید انجام دهید، اما در رابطه با عکاسی چشم انداز و مفهوم طبیعت، این نوع ویرایش هایی می توانند تاثیر منفی داشته باشند و شما ممکن است از بینندگان تصاویر خود جمله ای مانند “این عکس کمی مضحک به نظر می رسد” را بشنوید!
پیدا کردن تعادل با ایجاد تغییرات در رنگ در حالی که شرایط “مفهوم طبیعت” حفظ شود یک مهارت بسیار پیشرفته و بهبود یافته است که رسیدن به آن طول می کشد. یک مثال خوب در این زمینه تغییر رنگ آبی آسمان به سمت ارغوانی است. بطور کلی مقدار مشخصی از این تغییر آبی به بنفش توسط بینندگان قابل قبول است اما تغییر رنگ کل آسمان به بنفش اشباع شده خیلی از “مفهوم طبیعت” دور است و ممکن است بیننده تعجب کند که چرا رنگ آسمان این قدر بنفش است در صورتیکه همیشه آنرا با رنگ آبی می شناخته و دیده است.
مثال:
یک مثال خوب از ویرایش عکس با رعایت ” زمینه طبیعت ” عکس زیر است.
واقعیت این است که رنگ آسمان آبی بود و آنچه که در پردازش دیدم این بود که رنگ آبی به خوبی با بقیه رنگها هماهنگی رنگی نداشت و به تصویر آسیب زده بود. با مقایسه رنگ ها با قوانین هارمونی رنگی، متوجه شدم که ترکیب رنگی مکمل (در قسمت اول مطالعه بفرمایید) رنگ نارنجی، ارغوانی و سبز به زیبایی کار می کرد و همه چیزی که لازم بود انجام بشه این بود که ، کمی رنگ آبی آسمان را به سمت ارغوانی کمرنگ تغییر دادم و حضور گلهای ارغوانی در صحنه ، آن ترکیب را تقویت کرد.
بر اساس شرایط ” مفهوم طبیعت ” تغییر بیش از این باعث می شد تا بیننده بطرز عجیبی به عکس نگاه کند، اما من با کمی اشباع رنگ ارغوانی ، و نه با تغییر ماهیت اصلی رنگ آبی به ارغوانی ، از آن اجتناب کردم و باعث شدم ” مفهوم طبیعت ” حفظ شود.
نتیجه:
رنگ قدرتمند است. رنگ می تواند باعث درخشش یک عکس و جذب بیننده شود.
رنگ همچنین می تواند یک عکس را نابود کند اگر بدرستی استفاده نشود.
تربیت و تقویت یک چشم و دید خوب برای تشخیص و استفاده صحیح از رنگ ها زمان بر است و نیاز به تمرین فراوان دارد. برای آموختن استفاده صحیح از رنگها در عکاسی لنداسکیپ / منظره / چشم انداز و یا طبیعت لازم است رنگ ها و روشهای ترکیب آنها را بخوبی بشناسیم و با تمرین و دقت بیاموزیم که چطور در هنگام ویرایش از اغراق و عدم رعایت ” مفهوم طبیعت ” دوری کنیم. و همچنین یاد بگیریم که در چه مواردی اغراق قابل قبول است. یکی از روش های خوب در این زمینه تماشا و تحلیل رنگی کارهای عکاس های معتبر و متخصص در این سبک از عکاسی ( عکاسی منظره ) از جمله آقای Ted Gore یا دوستان عکاس خوب و بنام کشورمان نظیر آقایان بردیا سعادت یا پدرام میرصادقی و سایر عکاسان مطرح است.
جمله پایانی:
امیدوارم اطلاعاتی که در این مقاله ترجمه ، جمع آوری و به اشتراک گذاشته ام به شما درک مفیدی از نحوه برخورد با رنگها و استفاده از آنها را ، ارائه کرده باشد. بدون شک در ترجمه و نگارش این مطلب مشکلاتی وجود دارد که خواهشمندم جهت اطلاع رسانی و کمک به بنده برای اصلاح آنها از طریق صفحه تماس برایم پیام بفرستید.
توضیح مهم:
بدنه اصلی این مطلب مربوط به مقاله آقای Ted Gore است که بنده ترجمه کردم.
در نتیجه هر کجا – به جز بخش پایانی نتیجه گیری – از کلمه “من” استفاده شده منظور آقای Ted Gore هستند و سایر مواردی را نیز که لازم می دانستم جهت اطلاعات بیشتر به آن اضافه کنم از منابع زیر اضافه کرده ام.
منابع :
1. مقاله زبان اصلی Ted Gore عکاس لنداسکیپ سال 2015 امریکا با عنوان ” تئوری رنگها و عکاسی لنداسکیپ ” 2. مقاله فارسی آقای امیر ارسلان بهنام با عنوان ” روانشناسی رنگها ” 3. مقاله آقای ارسطو عباسی در وب سایت “راکت” 4. مطالب معرفی رنگها – وب سایت “ویلانج” 5. وب سایت “بدونیم”
هنگامی که رنگ به عکاسی منظره یا چشم انداز می آید، این قدرت را دارد که عکس خوبی را تبدیل به یک عکس عالی کند یا همان عکس را بگیرید و آن را کاملا خراب کند. گاهی اوقات مرز بین این دو حالت بسیار باریک است، اما با کمی اطلاع از نظریه رنگ، می توان از خرابی کامل جلوگیری کرد. تئوری رنگ، یک تکنیک است که در درجه اول در زمینه های مختلف جهان هنر و طراحی استفاده می شود، و نقش مهمی در ایجاد پالت های رنگ ( جدولی از رنگ های استفاده شده ) موثر برای آن زمینه های خاص بازی می کند.
تئوری رنگ یک جزء مهم برای رساندن یک پیام است، در غیر این صورت، فقط ترکیبی از رنگ ها به نظر می رسد که به سادگی درکنار هم قرار گرفته اند. تئوری رنگ چیزی است که خیلی معمولی در عکاسی منظره به آن اشاره می شود، اما می تواند کاربرد فوق العاده ای داشته باشد. اگر ما تئوری رنگها را هنگام ثبت عکس های منظره در نظر بگیریم، می توانیم راهنمایی هایی را برای نحوه برخورد و مدیریت رنگ در جهت ایجاد تصاویر بهتر پیدا کنیم.
قبل از شروع تئوری رنگ ها و کاربرد آن در عکاسی لنداسکیپ یا چشم انداز یا منظره ابتدا مختصری با مبانی رنگ ها آشنا شویم:
مبانی رنگ ها:
رنگ ها برای زیبا کردن هر چیزی مهم هستند، حالا چه لباسی که می پوشید یا دکور خانه باشد، چه طراحی و ساخت صفحات وب چه عکاسی. اما کمتر کسی به صورت غریزی می داند که آبی و نارنجی ترکیبی کامل هستند. اگر نمی توانید به قضاوت خود اطمینان کنید، می توانید با درک مبانی تئوری رنگ ها همیشه بهترین انتخاب را انجام دهید.
چرخ رنگ ها را بیاموزیم:
تصویر بالا چرخ اساسی رنگ ها است و به شما در انتخاب رنگ کمک می کند. شاید این تصویر را قبلا هم دیده باشید، اما قبل از هر چیز می خواهیم برای یادآوری توضیحش دهیم.
تئوری رنگ ها و کاربرد آن در عکاسی لنداسکیپ – قسمت اول
رنگ های اصلی
قرمز، آبی و زرد رنگ های اصلی هستند، وقتی قرمز و زرد را ترکیب می کنیم، نارنجی بدست می آوریم، با ترکیب آبی و زرد، سبز بدست می آید، با ترکیب آبی و قرمز، بنفش بدست می آید.
نکتهی حائز اهمیتی که هیچگاه نباید فراموش کنیم این است که چرخ رنگ بر اساس مدل کاهشی است.
مدل کاهشی در رنگهای چاپی و مبتنی بر جوهر کاربرد دارد و به اختصار با حروف CMYK نمایش داده میشود.
به جز مدل کاهشی، مدلی دیگری به نام مدل افزایشی هم وجود دارد. مدل افزایشی که به اختصار با RGB نمایش داده میشود، برای نور مناسب است.
هر ۲ مدل کاربردهای وسیعی در زندگی روزمرهی ما دارند.
اما تفاوت این دو مدل در این است که اگر تمامی رنگها را در مدل کاهشی (CMY) با هم ترکیب کنید، به رنگ مشکلی میرسید؛ اما در مدل افزایشی (RGB) با ترکیب سه رنگ اصلی، رنگ سفید حاصل میشود.
در شکل زیر تفاوت این دو مدل به وضوح قابل مشاهده است.
رنگ های ثانویه:
نارنجی، بنفش و سبز رنگ های ثانویه نامیده می شوند. اگر رنگهای قرمز/زرد، زرد/ آبی و آبی/ قرمز را به طور مساوی با هم مخلوط کنید، رنگهای ثانویه به دست میآیند که سبز، نارنجی و بنفش هستند.
ترکیب این رنگها در پروژههای مختلف میتواند مقدار زیادی کنتراست ایجاد کند.
رنگ های بخش سوم
رنگهای بخش سوم از ترکیب رنگهای ثانویه با رنگهای اولیه ایجاد میشوند. این رنگها شامل قرمز/بنفش، آبی/بنفش، آبی/سبز، زرد/سبز، قرمز/نارنجی و زرد/نارنجی هستند.
همه رنگ ها ته رنگ و سایه دارند. ته رنگ به تغییر رنگ ها زمانی که با سفید ترکیب می شوند می گویند، و سایه نیز به زمانی گفته می شود که رنگ با مشکی ترکیب می شود.
اما برای طرح های رنگی عمومی در واقع نیاز نیست نگران ته رنگ ها و سایه ها باشید.
تئوری رنگ ها و کاربرد آن در عکاسی لنداسکیپ – قسمت اول
رنگ های سرد و گرم
در چرخ رنگ ها یک تفکیک دیگر نیز وجود دارد که باید از آن آگاهی داشته باشید تا بتوانید تئوری رنگ ها را بهتر درک کنید: رنگ های سرد و گرم. هر کدام از این رنگ ها برای انتقال احساسات هدفی خاص را دنبال می کنند. رنگ های گرم نشان دهنده ی انرژی و نشاط هستند، در حالی که رنگ های سرد نشان دهنده آرامش و صلح هستند. چرخ رنگ به خودی خود می تواند به سادگی تقسیم شود که کدام رنگ ها گرم و کدام سرد هستند.
در تصویر زیر این تقسیم بندی را می توانید مشاهده کنید:
رنگ های خنثی:
رنگ های خنثی رنگ هایی مانند قهوه ای، بژ، شیری، خاکستری، سیاه و سفید هستند و معمولا باعث می شوند انسان به سایر رنگهایی که در کنار آنها قرار گرفته است، توجه خاص نشان دهد. از این رنگ ها معمولا برای نشان دادن سوژه ی اصلی استفاده نمی شود بلکه به کمک این رنگ ها بستر و زمینه ای فراهم می شود که سوژه یا موضوع مورد توجه بیشتر به چشم بیاید.
اکنون با چکیده از مبانی رنگ ها آشنا شدیم تئوری رنگ ها و کاربرد آن در عکاسی لنداسکیپ یا چشم انداز یا منظره را شروع می کنیم.
خب، تئوری رنگ چیست؟
تئوری رنگ، تکنیک ترکیب رنگ های خاص به گونه ای است که هارمونی و هماهنگی لازم را داشته باشند. یا به عبارت دیگر، فقط با هم عالی بنظر برسند.
از نظر دیداری، هماهنگی در چیزی است که موجب لذت چشم می شود.
این هماهنگی بیننده را مجذوب می کند و احساس نظم و تعادل را در او به وجود می آورد.
هنگامی که چیزی ناهماهنگ است(هارمونی ندارد) یا شما را خسته می کند یا اینکه به شدت شما را کلافه می کند، مثل برخی از آهنگ ها و موسیقی ها.
یک مثال برای توضیح بهتر آکورد گیتار است!
یک آکورد با فشار دادن انگشتان روی رشته های گیتار در مکان های خاص ایجاد می شود.
هر رشته پس از آن با یک نت خاص نواخته می شود و وقتی تمام رشته ها با یکدیگر به ترتیب نواخته می شوند ، این نتهای انفرادی هر کدام نقش خود را بازی کرده و یک آکورد ایجاد می کنند. اگر انگشتهای شما در جای درستی روی رشته ها قرار گیرند و هر کدام از نتهای انفرادی صحیح نواخته شوند ، آکورد زیبا و هماهنگی ( هارمونیک ) بوجود می آورید.
اما اگر یک یا چند انگشت را روی رشته اشتباه و یا در جای نادرستی روی رشته خاصی قرار دهیم آکورد صدای درست و هارمونیکی نخواهد داشت.
به این دلیل که فرکانس هاس مشخص امواج صوت با روابط ریاضی با هم در ارتباطند.
رنگ هم همین طور است. رنگ فقط یک طول موج مشخصی از نور مرئی است و زمانی که رنگ های هماهنگ با هم ، به شیوه ای مناسب ترکیب شوند، با هم زیبا می شوند. شما می توانید به آن به عنوان “آکورد رنگ” فکر کنید. ترکیب مناسبی از رنگ های مشابه و متضاد باعث ایجاد هارمونی شده و موجب می شود بتوانید تصاویری لذت بخشی برای مخاطبانتان خلق کنید.
برای مشاهده تعادل در هارمونی و هماهنگی کافی است به هارمونی رنگ ها در طبیعت دقت کنید.
همان طور که گفتیم، تئوری های رنگ و هارمونی رنگی متعددی وجود دارند.
تئوری رنگ ها و کاربرد آن در عکاسی لنداسکیپ – قسمت اول
انواع هارمونی رنگها :
اساس تئوری رنگ، عمل ترکیب و چیدن رنگ طبق یک هارمونی، بالانس و توازن است، که چندین نوع مختلف دارد.
این ترکیبها معمولا به عنوان مشابه یا همسان ، تک رنگ (مونوکروم) ، مکمل ، مکمل شکسته، مکمل سه گانه و چهارگانه شناخته می شوند. من در عکاسی چشم انداز ( لنداسکیپ ) ترکیب های مشابه یا همسان ، مکمل، مکمل شکسته و تک رنگ را مفید تر و انعطاف پذیرتر از ترکیب رنگ مکمل سه گانه یا چهارگانه یافتم.
در زیر هر یک از این هارمونی های رنگی با مثال توضیح داده شده است.
ترکیب رنگ تک رنگ یا مونوکروم :
این ترکیب رنگی از ترکیب مقادیر مختلف روشنایی یا اشباع یک رنگ ( طیفهای مختلف یک رنگ ) تشکیل شده است.
اغلب این ترکیب رنگی برای یک تصویر سیاه و سفید به کار برده می شود.
عکس بالا یک تصویر تک رنگ متشکل از طیفهای مختلف یک آبی اشباع شده است.
ترکیب مشابه یا همسان :
یک ترکیب رنگی مشابه یا همسان یک گروه از رنگهایی هستند که در چرخ رنگ در مجاورت و کنار هم هستند. این گروه از رنگها می تواند فقط به طیف های دو رنگ محدود شود و یا به تعداد بیشتری در حد نصف رنگهای چرخ رنگها گسترش یابد. هر چند در این حالت ماهیت خود را بعنوان ترکیب مشابه از دست خواهد داد. معمولا در ترکیب رنگ مشابه، یک رنگ از نظر مقدار، بر دو رنگ دیگر برتری دارد و معمولا برای تمایزهای جزیی استفاده می شود.
برای کار با رنگ های مشابه بهتر است روی ته رنگ های آنها کار کنید،
همچنین بهتر است در این طرح از رنگ های گرم و سرد با هم نیز استفاده نکنید.
عکس بالا یک مثال خوب برای استفاده از محدوده رنگ های مشابه آبی-سبز تا زرد-سبز است.
ترکیب مکمل:
این ترکیب رنگی از دو رنگ تشکیل شده است که در چرخ رنگ به طور مستقیم روبروی یکدیگر قرار دارند.
گسترش رنگ در هر یک از دو طرف می تواند به تدریج افزایش یابد تا شامل رنگ بیشتری در هر دو طرف شود. یک ترکیب متداول رنگی مکمل که در طبیعت بیشتر یافت می شود ترکیبی از رنگهای گرم و سرد است. تن های طیف آبی سرد که با تن های طیف نارنجی گرم مخلوط می شوند.این ها با هم تضاد بالایی می سازند،
پس برای برجسته کردن از آنها استفاده می شود.
رنگ های مکمل بالاترین درجه تباین (کنتراست) و ثبات را به وجود می آورند.
معمولا از یک رنگ به عنوان پس زمینه و از رنگ دیگر به عنوان تاکید استفاده می شود. در اینجا می توانید از ته رنگ ها و سایه ها نیز استفاده کنید، برای مثال، ته رنگ روشن آبی در تضاد نارنجی تیره تر قرار می گیرد.
عکس بالا یک مثال خوب از ترکیب ساده طیف های رنگ های مکمل نارنجی زرد و آبی است.
ترکیب مکمل شکسته:
با ترکیب دو رنگ همسان در چرخ رنگها که در کنار هم هستند و یک رنگ مکمل روبروی آنها ، شما یک ترکیب مکمل شکسته ایجاد می کنید.
هارمونی این ترکیب برای استفاده سخت تر است ، اما در شرایط خاص می تواند مفیدتر باشد. در چنین حالتی این رنگ ها توجه را به خود جلب میکنند اما مهمتر آنکه زیبا و خوشایند هستند.
در عکس بالا رنگ ارغوانی بعنوان مکمل روبروی دو رنگ همسان سبز و زرد ایجاد یک ترکیب مکمل شکسته نموده است.
ترکیب مکمل سه گانه:
از ترکیب هر سه رنگ که در چرخ رنگ به اندازه مساوی از هم فاصله دارند ترکیب مکمل سه گانه بوجود می آید. بطوریکه سه رنگ در راس های یک مثلث متساوی الاضلاع قرار می گیرند. این ترکیب بسیار شبیه ترکیب مکمل شکسته است. اگر در یک عکس لند اسکیپ یا چشم انداز، از یک رنگ “تک” در طیف کم آن استفاده شود، گاهی اوقات ماهیت هارمونی رنگ در تصویر تار می شود.
در عکس بالا رنگ سبز گیاهان ، قرمز – پرتقالی صخره ها و ابرها و آبی آسمان تشکیل یک ترکیب مکمل سه گانه داده اند.
تفاوت ترکیب رنگ های مکمل شکسته و ترکیب مکمل سه گانه:
همانطور که با مقایسه ی دو ترکیب بالا متوجه شدید هارمونی ترکیب مکمل شکسته رنگ هایی ملایم تر به شما می دهد. اما هارمونی ترکیب مکمل سه گانه رنگ هایی به شدت متمایز را بر اساس رنگ اولیه ای که انتخاب می کنید به شما ارائه می کند. در این دو هارمونی نیز لازم است که یک رنگ را به عنوان رنگ غالب در نظر بگیرید و از دو رنگ دیگر به صورت موردی و کمتر از رنگ غالب استفاده کنید.
تئوری رنگ ها و کاربرد آن در عکاسی لنداسکیپ – قسمت اول
ترکیب مکمل چهار گانه یا مکمل دوتایی:
ترکیبی از چهار رنگ است که یک رابطه مستطیلی روی چرخ رنگ دارند. این ترکیب اغلب به عنوان مکمل دو تایی نیز نامیده می شود، زیرا ترکیبی از دو ترکیب رنگ مکمل است. بنا به تعریفی دیگر در این ترکیب چهار رنگ با هم در قالب دو مجموعه از رنگ های مکمل استفاده می شوند. به تعادل رساندن این طرح بسیار سخت است. این هارمونی بر اساس رنگ اولیه ای که وارد چرخ رنگ ها می کنید ، سه رنگ دیگر را به شما پیشنهاد می کند. و یا دو رنگ متضاد بر روی چرخ رنگ انتخاب میشوند و سپس رنگهای دیگر که دو واحد با هم فاصله دارند پیشنهاد شده و بدین ترتیب رنگهای مکمل به صورت ضربدری روی چرخ رنگ انتخاب میشوند.
یکی از رنگ ها هم جنس رنگ انتخابیتان و دو رنگ دیگر از رنگهای متضاد هستند.
عکس بالا ترکیبی از دو ترکیب رنگ مکمل است. آبی آسمان مکمل قرمز- نارنجی شاخ و برگ ها است در حالیکه سبز مکمل قرمز – صورتی ابرها است.
ترکیب رنگ DIAD
ترکیبی از دو رنگ که توسط دو محدوده رنگی مابین آنها در چرخ رنگ جدا می شود. بدین صورت که یک رنگ را در چرخ رنگ اگر انتخاب کنید ، رنگ دوم دو محدوده رنگی بعدتر یا قبل تر از رنگ اول پیشنهاد می شود.
در این عکس چشم انداز ترکیب رنگ DIAD از ترکیب کمی رنگ قرمز – نارنجی و کمی رنگ بنفش- آبی ساخته شده است.
تا اینجا با مبانی رنگ ها و انواع ترکیب آنها در تئوری رنگ ها آشنا شدیم. ادامه مقاله را برای مطالب تکمیلی تر و کاربرد تئوری رنگها در عکاسی لنداسکیپ یا چشم انداز یا منظره در قسمت دوم این مطلب ، مطالعه بفرمایید.
لطفا نظرها و نکات پیشنهادی خود را در بخش نظرات اعلام بفرمایید.
1. مقاله زبان اصلی Ted Gore عکاس لنداسکیپ سال 2015 امریکا با عنوان ” تئوری رنگها و عکاسی لنداسکیپ ” 2. مقاله فارسی آقای امیر ارسلان بهنام با عنوان ” روانشناسی رنگها 3. مقاله آقای ارسطو عباسی در وبسایت “راکت” 4. مطالب معرفی رنگها – وبسایت “ویلانج” 5. وبسایت “بدونیم”
تئوری رنگ ها و کاربرد آن در عکاسی لنداسکیپ – قسمت اول
احتمالا برای شما نیز که علاقه مند به عکاسی و هنر عکاسی می باشید این سئوال پیش آمده که چه دوربینی خریداری کنم تا برای شروع بهتر باشد؟
از این رو سعی کردم مطلبی منتشر نمایم تا بخشی از این سوالات رو پاسخ بده.
اگر شما هم جزو افرادی هستید که میخواهید عکاسی را به صورت جدیتر ادامه دهید و یا دیگر از عکس هایی که با گوشی میگیرید راضی نیستید، وقت آن رسیده که یک دوربین DSLR مبتدی برای خود تهیه کنید.
ولی خرید اولین دوربین، برخلاف آنچه بهنظر میآید کار آسانی نیست!
ممکن است برای خرید دوربین مبتدی مناسب، دچار سردرگمی شوید و سوالاتی داشته باشید که در این مطلب پاسخ بیشتر آنها را دریافت خواهید کرد، پس با ما تا آخرین لحظه همراه باشید.
اگر شما دوربینی میخواهید که سبک و قابل حمل باشد، ما دوربینهای کامپکت را به شما معرفی میکنیم.
برای ثبت تصاویر خلاقانهای که در فضای مجازی نمونههای بسیاری از آنها را دیدهاید، این دوربینها بسیار توصیه میشوند.
دوربین های کامپکت اصطلاحا به دوربین های کوچیک و جمع و جوری اطلاق میشه که میتونید توی جیب هم اونارو جا بدید
و معمولا تنظیمات رو خودشون به صورت اتوماتیک انجام میدن و فقط کافیه که دکمه ی شاتر رو بزنید.
به خاطر ضعف زیاد این نوع دوربین ها و نویزهای معمولا زیاد برای عکاسی آسمان شب از آنها استفاده نمی کنیم و
به سراغ رده ی دیگه ای از دوربین های کامپکت تحت عنوان کامپکت پیشرفته میریم.
توجه داشته باشید که دوربینهای کامپکت قابلیت تعویض لنز ندارند
و میتوان ادعا کرد که این دوربینها علی رغم کاربری آسانشان، مناسب عکاسی حرفهای نیستند.
دوربینهای بدون آینه قابلیت تعویض لنز دارند و در بسیاری از موارد میتوانند نیازهای شما را برطرف کنند.
این دوربینها را بسیاری از کارشناسان، پل بین عکاسی مبتدی و حرفهای مینامند.
این دوربینها به علت مناسب بودن قیمتشان در شرایط مختلف مورد توجه قرار میگیرند
اما اگر هدف شما تبدیلشدن به یک عکاس حرفهای است،
پیشنهاد اول و آخر ما به شما دوربینهای DSLR میباشد.
دوربین های DSLR
بعد از این که در مورد دوربین های کامپکت صحبت شد حالا به دوربین های DSLR میرسیم.
در شکل زیر یک دوربین DSLR و قسمت های اصلی آن نشان داده شده است،
وقتی دوربین را به سمت سوژه ی مورد نظر نشانه رفتیم٬ نور از سوژه ی مورد نظر به ترتیب زیر وارد دوربین میشود :
1- نور از لنز عبور کرده و به آیینه (آبی) برخورد می کند.
2- نور پس از آیینه به منشوربرخورد می کند.
3- منشور نور را می شکند و به این ترتیب شما می توانید توسط ویزور(View Finder) تصویر را مشاهده کنید.
4- زمانی که عکس می گیرید، آیینه کنار می رود و شاتر باز می شود تا سنسور دیجیتال (قرمز) در معرض نور قرار گیرد.
برای خرید دوربین مبتدی مناسب چقدر باید هزینه کنیم ؟
طبیعتا هرچقدر امکانات بیشتری بخواهید، باید پول بیشتری بپردازید. اما واقعا به همهی این امکانات احتیاج دارید؟
اگر شما اولین دوربین DSLR خود را تهیه میکنید،
بهتر است که دوربین خود را به همراه لنز کیت ( عمدتا لنز ۱۸-۵۵ mm ) خریداری کنید.
این لنز تقریباً دامنهی وسیعی را در بر میگیرد و برای شروع هر نوع عکاسی از جمله منظر و پرتره مناسب است.
داشتن یک کیت لنز به این معنا نیست که فقط باید با این دامنه لنز عکاسی کنید،
شما بعدها میتوانید لنزهای مختلفی مثل لنز تله یا ماکرو را به مجموعهی عکاسی خود اضافه کنید.
دو شرکت کانن و نیکون لنزهای متنوعی را برای دوربین های خود ارائه میدهند،
اما شما میتوانید از لنزهای سایر برندها همانند: Sigma ، Tamron و Tokina نیز استفاده کنید.
خرید دوربین مبتدی و هدفگیری نهایی
توجه داشته باشید که برند کانن و نیکون هردو جزو بهترین برندهای عرضه کننده دوربین عکاسی در بازار جهانی می باشند،
پس هنگام خرید دوربین مبتدی ، بیش از برند به امکانات و قیمت دوربین توجه کنید.
این یک حقیقت است که در ۹۰ درصد شرایط یکسان، دوربینهای این دو برند واقعاً تفاوتی ندارند و اگر هم داشته باشند، چشم پوشی میباشد.
شما اصلاً و ابداً برای شروع نیاز به یک دوربین گرانقیمت ندارید!
پس سعی کنید با برسی نیازها و مشخص کردن ژانرهای عکاسی مورد علاقهتان
یک دوربین مبتدی مناسب تهیه کنید و در این مسیر رویایی قدم بگذارید.